[ Part¹³]❖❆𝐴 𝑚𝑎𝑔𝑖𝑐𝑎𝑙 𝑘𝑖𝑠𝑠❆❖
ا.ت:خوشت میاد اذیت کنی؟
جیمین:هوم خیلی
واس تلافی کارش خیلی سریع و جدی چسبوندمش به دیوار و رو پنجه پاهام وایسادم
شروع کردم بوسه های داغ و وحشیانه زدن به لبای جذابش
(جیمین)
ا.ت ی دفه منو چسبوند به دیوار و شروع کرد بوسیدن لبام خیلی تعجب کردم اون همیشه خجالت میکشید ازم ولی حالا... دیگه به چیزی فک نکردم و همراهیش کردم
لبای داغش به لبام بخورد میکرد و دمای بدنمو بالا میبرد
با دستم اونو به خودم فشردم...با هر بوسه جهت سرامون عوض میشد معلوم بود نفس کم اورده بین لباش فاصله ای داد ک این شد ی فرصت واس وارد کردن زبونم توی دهنش شروع کرد مک زدن زبونم...
از هم جدا شدیم
ا.ت:فک کردی من ازین کارا بلد نیستم ها(پوزخند)
جیمین:عو بیبی وقتی وحشی میشی خیلی میخوامت
ا.ت:پرو نشو دیگه باید بریم
جیمین:اوم باش
(ا.ت)
توی ماشین سکوت مرگباری حاکم بود ک با صدای ضبط صوت شکسته شد
اهنگ the story
All of these lines across my face
Tell you The Story of who I am
So many stories of where I've been
And how I got to where I am
But these stories don't mean anything
When you've got no one to tell them to
It's true... I was made for you
خیلی این اهنگو دوست دارم
شروع کردم اروم همراهش خوندن
سرمو تکیه دادم به پنجره و به هوای سرد زمستون و چهره شهر نگاه کردم
کم کم زمستون داشت به پایان میرسید و بهار اغاز میشد...
ادامه دارد...
جیمین:هوم خیلی
واس تلافی کارش خیلی سریع و جدی چسبوندمش به دیوار و رو پنجه پاهام وایسادم
شروع کردم بوسه های داغ و وحشیانه زدن به لبای جذابش
(جیمین)
ا.ت ی دفه منو چسبوند به دیوار و شروع کرد بوسیدن لبام خیلی تعجب کردم اون همیشه خجالت میکشید ازم ولی حالا... دیگه به چیزی فک نکردم و همراهیش کردم
لبای داغش به لبام بخورد میکرد و دمای بدنمو بالا میبرد
با دستم اونو به خودم فشردم...با هر بوسه جهت سرامون عوض میشد معلوم بود نفس کم اورده بین لباش فاصله ای داد ک این شد ی فرصت واس وارد کردن زبونم توی دهنش شروع کرد مک زدن زبونم...
از هم جدا شدیم
ا.ت:فک کردی من ازین کارا بلد نیستم ها(پوزخند)
جیمین:عو بیبی وقتی وحشی میشی خیلی میخوامت
ا.ت:پرو نشو دیگه باید بریم
جیمین:اوم باش
(ا.ت)
توی ماشین سکوت مرگباری حاکم بود ک با صدای ضبط صوت شکسته شد
اهنگ the story
All of these lines across my face
Tell you The Story of who I am
So many stories of where I've been
And how I got to where I am
But these stories don't mean anything
When you've got no one to tell them to
It's true... I was made for you
خیلی این اهنگو دوست دارم
شروع کردم اروم همراهش خوندن
سرمو تکیه دادم به پنجره و به هوای سرد زمستون و چهره شهر نگاه کردم
کم کم زمستون داشت به پایان میرسید و بهار اغاز میشد...
ادامه دارد...
۱۳.۸k
۱۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.